آیا مایلید عینک تون را عوض کنید ؟

" اگر داشته هایمان را بشناسیم و به آنها اهمیت دهیم می توانیم گام های بلندتری در مسیر پیشرفت برداریم"یکی از این موارد شب های قدر هستند که در عرف دینی ما جایگاه دیرینه و ویژه ای دارند.از نگاه امروزی تر در واقع نوعی سفارش به هدف گذاری برای سال آینده به زبان زمانه خود بوده اند که در دین اسلام با تعیین شبی از شب های ماه مبارک رمضان و در نظر گرفتن خصوصیاتی برای آن از جمله رقم خوردن آنچه در سال پیش رو قرار است برای ما پیش بیاید و سفارش به دعا و به زبان آوردن خواسته هایمان و استمداد از قادری متعال در راه رسیدن به آنها پیروان خود را به داشتن هدف و قرار دادن آنها در الفاظی که بشود درخواست کرد سفارش شده است.حال بنا بر رسوم گذشته و در سازگاری با رسم زمانه خود که ما را به نوشتن اهداف و تلاش در قالب برنامه هایی مشخص برای رسیدن به آنها توصیه می کنند نکته هایی مغفول مانده در اهداف نوجوانان و جوانان جامعه را متذکر شده شاید در دفتر اهداف خود قرار دهند و برای رسیدن به آنها برنامه ریزی نمایند._ داشتن اطلاعات و آگاهی بسیار مهم است زیرا در نبود آن رسیدن به هدف با دشواری های زیادی روبرو می شود تا جایی که چه بسا امکان دست یابی به آن نیز ممکن نخواهد شد اما نکته مهم تر این است که اطلاعات و آگاهی نیز به تنهایی نمی تواند ما به هدف برساند بلکه در این مسیر توانایی دیگری نیاز است و آن توانایی پردازش این اطلاعات و بکارگیری آنها به گونه ایست که بتوانند مورد استفاده ما برای رسیدن به اهداف مان باشند. به عبارت دیگر همانطور که دانش و تکنولوژی های نوین باید بومی سازی شوند اطلاعات و آگاهی ها نیز باید بر اساس شرایط و امکانات ما پردازش و مورد بررسی قرار گیرند و از فیلتر فکر ما بگذرند. بدیهی است که هر قدر قدرت تفکر آیا مایلید عینک تون را عوض کنید ؟...

" زندگی چیزی نیست جز آنچه ما در طلب آنیم"کسانی که هدف آنها کشته شدن در راه آرمان هایی است که برایشان مقدس است کشته شدن نوعی پیروزی و به هدف رسیدن است.پس کشته شدن سرداران سپاه در سوریه را که به آرمان های خود در دفاع از ملت مظلوم فلسطین و مهم ترین هدف آنها از ابتدای شکل گیری نیروی نظامی سپاه پاسدارن بوده و حتی آن را بر منافع و منابع و خیر جمعی ملت ایران ترجیح داده اند را تبریک می گوییم. همان مردانی که به تقلید از آقا و سرور خود که نظر او همواره در هدف گذاری و انتخاب مسیر زندگی سر لوحه عمل آنها بوده و وقتی پای فلسطین و سوریه و کمک به نیروهای نیابتی در عراق به میان می آمده است سر از پا نمی شناختند و حتی به راحتی دست از تعلقات زندگی و زن و فرزند می کشیدند چه برسد به پیشرفت و آرامش و وضعیت اقتصادی مردم و کشور ایران چون به نوعی تفاوت های نژادی برای آنها مهم و توفیر جدی داشته و دارد.اما از این تبریکات که بگذریم بهتر است نیم نگاهی هم بر مناسبات قدرت در منطقه و صحنه گردانان آن در چند سال اخیر داشته باشیم و به آن سوی دنیا و مشخصا به سیاست های هیئت حاکمه آمریکا نیز توجه کنیم." قدرت و وابستگی شدید به آن به گونه ای که آن را در بدبختی و بیچارگی دیگران برای حفظ این توفق جست بیماری شایع در این روزهای زمین در بین بخشی از جمعیت حاکمانش است"برای اینکه در این شرایط تلخی که بشریت شاهد توحش علنی در کشتار بی گناهان و نسل کشی توسط حاکمانی که خود را خیلی متمدن و تحصیل کرده فرض گرفته و همیشه خود را چند سر و گردن بالاتر از دیگران می دانسته اند وقت شما را زیاد نگیرم. سعیم بر این است که تمرکزم را به بازه چند ساله اخیر که شاهد جنگ افروزی ها و ایجاد شرایطی توسط دولت مردان و سیاسیون آمریکایست و نتیجه آن آیا مایلید عینک تون را عوض کنید ؟...

" اصل ولایت فقیه در این دوران تلخ و روزهای تاریک پایه های اخلاق، انسانیت، اقتصاد و سلامت اجتماعی را برای دوام و پایداری هر چه بیشتر خود نشانه گرفته است"پس برای رهایی از این ساختار خطا بهتر است ما نیز این اصل و علل جان گرفتن و به صدر نشینی آن را بدانیم تا از گزندهای آن در امان مانده و راحت تر بتوانیم از آن رهایی یابیم.این اصل بر چهار پایه استوار است.1_ نخبه کشی: که به هر نوع طرد یا حذف نخبه از اجتماع پیرامون خود و جلوگیری از تاثیر اجتماعی فکر و نظر او در سطوح عمیق و وسیع درهم عصران خود اطلاق و به سابقه یک جا نشینی و تشکیل اجتماعات بشری بر می گردد و شیوه ای زشت و خطا است که اغلب توسط سلاطین و حاکمان به کار گرفته شده و در کشوری مانند ایران که سابقه زندگی اجتماعی و حکومت داری در آن به اندازه سابقه یک جا نشینی بشر است رسمی دیرینه و شیوه ای پر سابقه و دارای ابعادی گوناگون است2_ اقتصاد ربوی: ریشه در بی هنری و ناتوانی افراد در کسب درآمد از طریق فعالیت های یدی، حرفه ای،تخصصی وهنری دارد و در دین مبین اسلام نیز موکدا به پرهیز از آن تاکید شده تا جایی که این عمل را هم برای ربا دهنده و هم برای کسی که ربا می گیرد حرام دانسته اند. اما شاهدیم پس از انقلاب 57 که روحانیون به زور اسلحه و با نخبه کشی به حکومت رسیدند و پسوند اسلامی را به جمهوریت نظام سیاسی به مدیریت خود وصل کردند. اقتصاد ربوی تحت لوای بانک داری اسلامی به اقتصاد ایران تحمیل شد و روز به روز در کنار شیوه های مکمل برای تضعیف توان اقتصادی مردم برای پوشش بارناکارآمدی حاکمان اسلامی قوت گرفت وهم اکنون تورم افسار گسیخته ای را بر زندگی مردم سر بار کرده است3_ عدم شفافیت: در شفافیت و نظم است که خطا ها مشخص و برطرف کردن آنها امکان پذیر می آیا مایلید عینک تون را عوض کنید ؟...

" کاپیتولاسیون یا قضاوت‌سپاری،[۱] سپردن حق رسیدگی قضایی جرایم اتباع و شهروندان بیگانه به نمایندهٔ حقوقی دولت بیگانه است(ویکی پدیا) و قدمتی دارد که می توان رد پای آن را در دل تاریخ دنبال کرد اما پس از انقلاب 57 در ایران به صورت داخلی و به شکل سپردن حق رسیدگی قضایی جرایم روحانیون به دادگاه ویژه روحانیت در جوار اصل ولایت فقیه که معنای عملی آن پذیرش بی چون و چرای ولایت و فرامین ولیان فقیه در جایگاه رهبری نظام و تشکیلات عریض و طویل این ولایت در جامعه ایران گردید و پس از گذشت چند دهه با توجه به نقص دور و تسلسل که از بدو تصویب این اصل بر آن وارد بود به نوعی از نفوذ روحانیون و گماشتگان آنان در تمامی ارکان حکومت شد و منجر به انواع فساد های کلان در همه امور اقتصادی، اجتماعی تا ابتذال فرهنگی در جمعیت روحانیون گردید و عوارض آن در طول این دوران بر زندگی مردم و کشور ایران تحمیل شده است"از آنجایی که قانون برای ایجاد نظم و انضباط در جوامع انسانی وضع می گردد در زمان وضع آن باید دقت و توجه بسیار زیادی برای جلوگیری از ابهاماتی که خود سبب بی نظمی می گردند صورت بگیرد اما در زمان هایی که جامعه ای مورد تجاوز یا غصب ارکان حکومتی توسط گروهی که مقاومت در برابر آنها ممکن نیست قرار می گیرد و چرایی آن بر می گردد به تجربیات پیشینه چنین حکومت هایی در تاریخ آن ملت و پشتیبانی دولت های استعمارگر و تکیه بر حذف میهن پرستان و نخبه کشی سوار بر مرکب ناآگاهی و ترس و خرافاتی که بر زندگی مردم سایه افکنده است، قوانینی بر جامعه تحمیل می گردد که خود موجبات بی نظمی و عقل گریزیند.برای مثال: می توان به دوران خلافت اسلامی که بنی امیه به صدر نشسته بودند یا دوره دوم خلافت بنی عباس و ایران پس از انقلاب 57 که بنیادگران د آیا مایلید عینک تون را عوض کنید ؟...

چقدر خوب است با آمدن بهار و نوشدن طبیعت ما نیز تغییر و تحولاتی در خود و زندگی مان بوجود آوریم._ دل مان را بتکانیم و گرد و غباری که بر آیینه دلمان نشسته را بگیریم، اگر از کسی کدورتی داریم، اگر از کِرده خود یا دیگری مکدریم یا دود غلیظ بدبینی جام جهان بین دورن مان را مدکر کرده است، این آیینه گرد گرفته را پاک و شفاف کنیم چون در صورت صاف وشفاف بودن است که ما را قادر می سازد که زیبایی های زندگی را نیز ببینیم_ ستون های آرامش دهند وجودمان را بازبینی کنیم تا خدای نکرده خدشه ای در آن بوجود نیامده باشد و اگر خرابی یا شکاف و تردیدی در آنها بوجود آمده آنها را هر چه زودتر ترمیم کنیم تا هیچوقت به راحتی دل مان نلرزد و تعادل مان در زندگی بهم نخورد_ ببینیم آیا پایه عدالت همچنان پابرجاست؟هنوز در گنج دل مان حق خود و دیگری را به خوبی تشخیص می دهیم؟آیا در زمان نیاز قادریم به حق و حقوق دیگران احترام بگذاریم؟و هنوز در محدوده اختیارات خود چگونه عدالت را اجرا می کنیم؟_ آیا به همه نیازهای جسمی و روحی خود توجه کافی داریم؟خواب و خوراک و شادی و نشاط وفعالیت و ورزش کافی داشته ایم و مهم تر از آن به غذای روح و روان خود نیز توجه کرده ایم؟آیا برای تقویت فکر و ذهن خود چه کرده ایم؟_ بررسی کنیم چه پیشرفت هایی نسبت به سال گذشته داشته ایم و چه دستاوردهایی حاصل یک سال گذشت عمرمان است؟میزان این پیشرفت ها آیا نسبت به گذشت یک سال عمرمان قابل قبول است؟تاثیر آنها بر سلامت جسم و روح و روان ما چقدر بوده است؟نکند خدای ناکرده در جا زده و در گنج تنهایی و عزلت و کسالت ناشی از آن اسیر شده باشیم!!!_ آیا به اهدافی که از قبل برای سال گذشته تعیین کرده بودیم رسیده ایم؟خدا نکند بی چشم اندازی نو و زیبا و قوی پا به سال جدید گذاشته ب آیا مایلید عینک تون را عوض کنید ؟...